اوحدی مراغهای (غزلیات)/نیست در آبگینه آتش و آب
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۵۳ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (نیست در آبگینه آتش و آب) از اوحدی مراغهای |
' |
نیست در آبگینه آتش و آب بادهشان رنگ میدهد، دریاب باده نیز اندر اصل خود آبیست کفتابش فروغ بخشد و تاب ز آب بی رنگ شد عنب موجود وز عنب شیره وز شیره شراب زین منازل نکرده آب گذار هیچ کس را نکرد مست خراب باش، تا رنگ و بوی برخیزد که همان آب صرف بینی، آب هر کس از باده نسبتی دیدند جمله بین کس نشد ز روی صواب چشم ازو رنگ برد و بینی بوی عاقلش سکر دید و غافل خواب اگرت چشم دوربین باشد بر گرفتم ازان جمال نقاب اوحدی، هرچه غیر او بینی نیست یک باره جز غرور سراب