دیوان شمس/چو با ما یار ما امروز جفتست

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۱۹ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (چو با ما یار ما امروز جفتست)
از مولوی
'


چو با ما یار ما امروز جفتست بگویم آنچ هرگز کس نگفته‌ست همه مستند این جا محرمانند میندیش از کسی غماز خفته‌ست خزان خفت و بهاران گشت بیدار نمی‌بینی درخت و گل شکفته‌ست اگر یک روز باقی باشد از دی زمین لب بسته است و گل نهفته‌ست هلا در خواب کن اوباش تن را که گوهرهای جانی جمله سفته‌ست خمش کن زردهی زان در نیابی وگر محرم شوی بستان که مفتست