صائب تبریزی (غزلیات)/کو جنون تا خاک بازیگاه طفلانم کنند؟

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۳۲ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' صائب تبریزی (غزلیات) (کو جنون تا خاک بازیگاه طفلانم کنند؟)
از صائب تبریزی
'


کو جنون تا خاک بازیگاه طفلانم کنند؟ روبه هر جانب که آرم، سنگبارانم کنند هست بیماری مرا صحت چو چشم دلبران می‌شوم معمورتر چندان که ویرانم کنند تازه چون ابرست از تردستیم روی زمین می‌شود عالم پریشان، گر پریشانم کنند بسته‌ام چشم از تماشای زلیخای جهان چشم آن دارم که با یوسف به زندانم کنند می‌فشارم چون صدف دندان غیرت بر جگر گر به جای آبرو، گوهر به دامانم کنند گر به دست افتد چو ماه نو، لب نانی مرا خلق از انگشت اشارت تیربارانم کنند نور من چون برق صائب پرده‌سوز افتاده است نیستم شمعی که پنهان زیر دامانم کنند