صائب تبریزی (غزلیات)/زان خرمن گل حاصل ما دامن چیده است

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۴۲ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' صائب تبریزی (غزلیات) (زان خرمن گل حاصل ما دامن چیده است)
از صائب تبریزی
'


زان خرمن گل حاصل ما دامن چیده است زان سیب ذقن قسمت ما دست بریده است ما را ز شب وصل چه حاصل،که تو از ناز تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است چون خضر، شود سبز به هر جا که نهد پای هر سوخته‌جانی که عقیق تو مکیده است ما در چه شماریم، که خورشید جهانتاب گردن به تماشای تو از صبح کشیده است شد عمر و نشد سیر دل ما ز تپیدن این قطره‌ی خون از سر تیغ که چکیده است؟ عمری است خبر از دل و دلدار ندارم با شیشه پریزاد من از دست پریده است صائب چه کنی پای طلب آبله فرسود؟ هر کس به مقامی که رسیده است، رسیده است