عطار (غزلیات)/ای پسر این رخ به آفتاب درافکن

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۵۶ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عطار (غزلیات) (ای پسر این رخ به آفتاب درافکن)
از عطار
'


ای پسر این رخ به آفتاب درافکن باده‌ی گلرنگ چون گلاب درافکن صبح علم بر کشید و شمع برافروخت جام پیاپی کن و شراب درافکن شاهد سرمست را ز خواب برانگیز سوخته‌ی عشق را رباب درافکن گرچه شب اندر شکست ماه بلند است باده‌ی خوش آمد به ماهتاب درافکن گل بشکفت و دلم ز عشق تو برخاست چند نشینی به بند و تاب درافکن مست خرابیم جمله نعره زنانیم نعره درین عالم خراب درافکن چند ازین نام و ننگ و زهد و ز تزویر توبه کن از توبه دل بتاب درافکن گر دل عطار را عذاب غم توست گو دل او غم ازین عذاب درافکن