عطار (غزلیات)/خراباتی است پر رندان سرمست

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۵۵ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عطار (غزلیات) (خراباتی است پر رندان سرمست)
از عطار
'


خراباتی است پر رندان سرمست ز سر مستی همه نه نیست و نه هست فرو رفته همه در آب تاریک برآورده همه در کافری دست همه فارغ ز امروز و ز فردا همه آزاد از هشیار و از مست مگر افتاد پیر ما بر آن قوم مرقع چاک زد زنار در بست یقینش گشت کار و بی گمان شد درستش گشت فقر و توبه بشکست سیاهیی که در هر دو جهان بود فرود آمد به جان او و بنشست نقاب جان او شد آن سیاهی سیاهی آمد و در کفر پیوست چو آب خضر در تاریکی افتاد کنون هم او ز خلق و خلق ازو رست دل عطار خون گشت و حق اوست که تیری آنچنان ناگه ازو جست