وحشی بافقی (غزلیات)/بست زبان شکوه ام لب به سخن گشادنش

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۳۳ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' وحشی بافقی (غزلیات) (بست زبان شکوه ام لب به سخن گشادنش)
از وحشی بافقی
'


بست زبان شکوه ام لب به سخن گشادنش عذر عتاب گفتن و وعده‌ی وصل دادنش بود جهان جهان فریب از پی جان مضطرب آمدن و گذشتن و رفتن و ایستادنش ناز دماند از زمین، فتنه فشاند از هوا طرز خرام کردن و پا به زمین نهادنش جذب محبتش کشد، هست بهانه‌ای و بس اینهمه تند گشتن و در پی من فتادنش وحشی اگر چنین بود وضع زمانه بعد ازین وای بر آن که باید از مادر دهر زادنش