اوحدی مراغهای (غزلیات)/آن سیه چهره که خلقی نگرانند او را
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۱۶ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (آن سیه چهره که خلقی نگرانند او را) از اوحدی مراغهای |
' |
آن سیه چهره که خلقی نگرانند او را خوبرویان جهان بنده به جانند او را دلبرانی که به خوبی بنشانند امروز جای آنست که بر دیده نشانند او را دامنش پاک ز عارست و دلش پاک ز عیب پاکبازان جهان بنده از آنند او را گر در افتد به کفم دامن وصلش روزی از کف من به جهانی نجهانند او را نیست بیمصلحتی از بر او دوری من برمیدم ز برش، تا نرمانند او را قیمت قامت او را من بیدل دانم ورنه این یک دوسه افسرده چه دانند او را؟ ای که گشت اوحدی از بهر تو بدنام جهان بندهی تست، نام که خوانند او را