اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/چگونه دل نسپارم به صورت تو، نگارا؟

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۵۸ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) (چگونه دل نسپارم به صورت تو، نگارا؟)
از اوحدی مراغه‌ای
'


چگونه دل نسپارم به صورت تو، نگارا؟ که در جمال تو دیدم کمال صنع خدا را چه بر خورند ز بالای نازک تو؟ ندانم جماعتی که تحمل نمی‌کنند بلا را نه رسم ماست بریدن ز دوستان قدیمی دین دیار ندانم که رسم چیست شما را مرا که روی تو بینم به جاه و مال چه حاجت؟ کسی که روی تو بیند به از خزینه‌ی دارا شبی به روز بگیرم کمند زلفت و گویم: بیار بوسه، که امروز نیست روز مدارا جراحت دل عاشق دواپذیر نباشد چو درد دوست بیامد چه می‌کنیم دوا را؟ صبور باش درین غصه، اوحدی، که صبوران سخن ز خار برون آورند و سیم ز خارا