سخنان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر پس از دریافت دکترای افتخاری حقوق دانشگاه بوداپست ۳۰ اردیبهشت ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی
سخنان شاهنشاه آریامهر پس از دریافت دکترای افتخاری حقوق دانشگاه «لورند اوتوش» بوداپست با حضور رئیس شورای عالی جمهوری مجارستان و بانو پال لوشنجی
۳۰ اردیبهشت ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی
- آقای رئیس دانشگاه، آقای رئیس علوم حقوقی و اداری، استادان محترم، خانمها و آقایان،
- از افتخار بزرگی که امروز با دریافت دکترای افتخاری حقوق از دانشگاه کهنسال و نامی شما نصیب من شده است، بسیار خوشوقت و مباهی هستم.
- این عنوان عالی از طرف کانون علمی بزرگ کشوری به من اعطا میشود که تاریخ آن همواره مظهر مبارزه در راه آرمانهای عالی انسانی و تلاش در دفاع از عدالت و آزادی بودهاست. این تعبیری از اصالت بشری است که ملت ما که تاریخ و شاهنشاهی ۲۵۰۰ ساله آن اصولاً بر اساس منشوری با ایدئولوژی عمیق بشردوستانه پیریزی شدهاست، با آن آشنایی ذاتی دارد.
- بر پایه همین آرمانهای اصیل، در کشور شما فرهنگ غنی و سرشاری در طول قرون ریشه گرفتهاست که جلوههای بدیع آن را در ادبیات هنرها موسیقی و فولکلور آن منعکس میتوان دید. شاید به دلیل همین وجه اشتراک فرهنگهای دو ملت ما در زمینه اتکا به ارزشهای عالی و اصیل اخلاقی است که بسیاری از مردان علم و ادب کشور شما از دیرباز با علاقه خاص به تاریخ و فرهنگ ایران توجه کرده و همت به شناسایی و معرفی آن گماشتهاند.
- شما آقای رئیس دانشگاه،
- در سخنان بلیغ خود با احترام بسیار از دانشمندان ایرانشناس مجارستان و از سهم آنان در مطالعات جهانی مربوط به فرهنگ و تمدن ایران یاد کردید و من از این بابت از شما تشکر میکنم، زیرا ملت ما همواره نسبت به خاطره خدمتگزاران فرهنگ خود حق شناس و سپاسگزار است. به این جهت برای من مایه خوشوقتی است که هر چند این قسمت از سخنان من ارتباط مستقیم به موضوع دکترای افتخاری امروز من نداشته باشد، به پاس بیانات شما در بزرگداشت این خادمان فرهنگ، من نیز از جانب جامعه فرهنگ ایران تجلی خاص از عدهای از فرزندان شایسته ملت شما بکنم که هر کدام سالیان دراز عمر و کوشش خود را صرف پژوهش در تاریخ و ادب و فرهنگ ایرانی کردهاند.
- شاید به عنوان پیشقدم این گروه باید از «جولارویتسکی» که در قرن هجدهم دیوان حافظ را ترجمه کرد و به خصوص از «میهالی ویتز» سخنسرای نامی قرن هجدهم نام ببرم که نه تنها همت به تعلیم ادبیات فارسی گماشت، بلکه مکتب غزلسرایی خاصی در ادبیات مجار به سبک شعر فارسی ابداع کرد و قطعه زیبایی که با همین سبک به نام «گور حافظ» سروده، از شاهکارهای ادب مجارستان به شمار میرود.
- از زمره ایرانشناسان قرن نوزدهم کشور شما باید از «یوژف دومبای» گرامر زبان فارسی و «یانوس ارانی» آفریننده حماسه ملی به سبک شاهنامه و «بلا اردوهای راخ» مترجم سعدی و حافظ و «کزافبیان» مترجم دیگر حافظ و نیز از «لاسلوگائال» استاد ادبیات فارسی و اثر معروف او درباره «اوستا» و «شاندورکگل» که در طول سالیان متمادی در آخر قرن گذشته و آغاز قرن کنونی آثار تحقیقی فراوانی درمورد فرهنگ ایران انتشار داد، نام برد. در نیمه دوم قرن نوزدهم «وامبری» سیاح و دانشمند مجار از سفر خود به ایران سفرنامههایی به زبانهای مجاری، فرانسه، انگلیسی و آلمانی باقی گذاشت که از جمله جالبترین مدارک مربوط به تاریخ قرن گذشته ایران است و مسافر ایرانشناس دیگر مجار «شاندور کوروشی»، که انجمنی نیز به نام او برای تدریس زبان و ادبیات فارسی ایجاد خواهد شد.
- در حال حاضر این فعالیت وسیع در رشته ایرانشناسی توسط استادانی چون پرفسور «ژیگموند تلگدی» و «یانوس هارماتا» که شما به هر دو اشاره کردید و من خوشوقتی ملاقاتشان را در کنگره ایرانشناسی سال ۱۹۷۱ در شیراز داشتم و بسیاری از همکاران دیگر آنان انجام میگیرد. همچنین کوششهای بسیاری در ترجمه و انتشار ادبیات فارسی توسط آقای «گزارکپس» و ادبای دیگر صورت میگیرد که شایسته همه گونه تقدیر است. به همت این ایرانشناسان گذشته و امروز تا کنون آثار فردوسی خیام، مولوی، سعدی، حافظ و بسیاری دیگر از بزرگان ادب پارسی به زبان شما ترجمه و منتشر شده، پژوهشهای پر ارزشی در زمینه زبانشناسی و تاریخ و مذهب و باستانشناسی ایران انجام گرفتهاست. همچنین کنگرههای علمی مهمی ترتیب داده شده که یکی از جالبترین آنها «کنگره بینالمللی آسیای مرکزی در عصر هخامنشی» است که در سال ۱۹۷۳ در بوداپست برگزار شد.
- کشور شما در عین حال یکی از گنجینهداران جهانی آثار فرهنگ و هنر ایران است. کتابخانه فرهنگستان علوم مجارستان و کتابخانه ملی بوداپست صاحب کلکسیونهای نفیسی از آثار خطی فارسی هستند. همچنین در موزههای مختلف مانند موزه هنرهای زیبا و موزه تاریخ بوداپست، آثار مختلفی از هنر ایران نگهداری میشود. بقایای پرستشگاه میترایی «اکوئینکوم» نیز یک یادگار زنده فرهنگ ایران در این سرزمین است.
- با تذکر این مظاهر روابط تاریخی و فرهنگی دو کشور و دو ملت، وظیفه مطبوع خود میدانم که از جانب جامعه دانش و فرهنگ ایران به خاطره همه این خدمتگزاران عالیقدر فرهنگ درود بفرستم و برای مراکز متعدد علمی شما که با فرهنگ ایران ارتباط دارند، به ویژه فرهنگستان علوم مجارستان و دانشگاه بوداپست، و برای دانشمندان ایرانشناس کنونی این کشور در راه ادامه این سنت پر ارزش موفقیت بسیار آرزو کنم.
- پس از این جمله معترضه اجازه دهید به بحث درباره موضوع اصلی سخنرانی خودم باز گردم. در این مورد من سعی خواهم کرد به صورتی فشرده و کوتاه شما را با دیدگاه جهانی انقلاب اجتماعی امروز ایران و در عین حال برداشتهای این انقلاب در زمینه داخلی، یعنی در آنچه به جامعه ایرانی مربوط است، آشنا کنم.
- من در کتاب اخیر خودم به نام «به سوی تمدن بزرگ» که شما از آن نام بردید، به تفصیل در این باره توضیح دادهام که جامعه جهانی امروز ما وارث بسیاری از شرایط تبعیضآمیز و غیر عادلانه مادی و اجتماعی ادوار گذشته است که ادامه آنها نه با شرافت و اصالت بشری سازگار است و نه با نیازهای حیاتی و الزامی جامعه کنونی جهان تطابق دارد. استقرار چنین وضعی دنیای ما را دستخوش نابسامانیهای ژرفی کرده که باعث شده است تا جامعه جهانی درست در شرایطی که پیشرفت دانش و تکنولوژی میتواند این جامعه را از بالاترین حد رفاه و ترقی تمام تاریخ بشری برخوردار سازد، خود را با دو دستگی همه جانبهای که امکان بالقوه نابودی جامعه انسانی و همه دستآوردهای آن را در پی دارد مواجه ببیند و حتی در غیر آن فرض نیز، سنگینی محرومیتها و رنجها، زندگی را برای قسمت اعظم از مردم این جامعه به صورتی غیر قابل تحمل درآورد.
- برای حل این مشکل اساسی جامعه بشری، ضروری است که نظام موجود اقتصاد جهانی که اجزای مختلف آن حاصل سوابق گوناگون و غالباً ناهماهنگ گذشته است، با توجه به الزامات و نیازهای جهان نوین تعدیل گردد و به صورتی صحیحتر در راه تأمین شرایط اجتماعی و اقتصادی عادلانه و منصفانهتری برای همه جوامع به کار گرفته شود.
- از چنین دیدگاهی ضروری است که آن موازینی که به عنوان حقوق مسلم و انکارناپذیر در داخل کشورها و جوامع مورد قبول و رعایت است، در صحنه جهانی نیز به همان اندازه مورد قبول و رعایت قرار گیرد.
- وضع جامعه جهانی از نظر منطقی، تصویری است از وضعی که در داخل یک جامعه وجود دارد و موقعیت ملتهای غنی و فقیر نیز در سطح جهانی، مشابه موقعیت طبقات مختلف در داخل یک کشور است. اگر آدمی در همه جای دنیا آدمی است و اگر طبق تمام موازین اخلاقی و منطقی و طبق منشور سازمان جهانی ملل حقوق انسانی برای همه افراد از هر نژاد و هر جنس و هر ملت یکسان است، در این صورت نحوه مقررات و اصول بنیادی حاکم بر سرنوشت آنها نیز باید یکسان باشد ولو آنکه سایر مقررات و ضوابط به اقتضای روحیات و شرایط خاص ملی با یکدیگر تفاوت داشته باشند.
- انقلاب اجتماعی بزرگ و همه جانبه امروز ایران که با دموکراتیکترین صورت ممکن، یعنی با مراجعه به آرای عمومی در ۲۶ ژانویه ۱۹۶۳ و با تأیید قاطع ملی آغاز شد، کوشش کاملاً موفقیتآمیزی بود که در راه تحقق توأم اصول عدالت اجتماعی و عدالت قضایی در راه تحکیم دموکراسی سیاسی همراه با دموکراسی اقتصادی و اقتصاد دموکراتیک در راه دگرگونی کامل جامعه ایران، و تطبیق آن با پیشرفتهترین شرایط اجتماعی جهان امروز و فردا انجام گرفت.
- مدت کوتاهی که از شروع انقلاب اجتماعی ایران میگذرد کافی بوده است تا اساس نظام کهن جامعه ایرانی را که با مقتضیات عصر نو سازگار نبود، به کلی دگرگون کند و همراه با پیریزی نظامی نوین و مترقی تمام آثار منفی و مخرب گذشته را از میان بردارد و عوامل مثبت و سازندهای را که پدید آوردنده ایران نوین هستند، جایگزین آنها سازد.
- انقلاب بنیادی ایران که هرگز متوقف نمیشود، و به همین جهت شش اصل نخستین آن اکنون به ۱۹ اصل رسیده است، در مدت پانزده سال کشور ما را از نظر ضوابط پیشرفته اجتماعی در مقامی کاملاً مترقی قرار داد. دموکراسی سیاسی با دموکراسی اقتصادی و اقتصاد دموکراتیک ترکیب شد و عدالت اجتماعی، عدالت قضایی را تکمیل کرد.
- سیستم فئودالی و مالکیتهای بزرگ جای خود را به مالکیت کشاورزان آزاد و تعاونیهای کشاورزی و شرکتهای سهامی زراعی داد. کارگران ایران مشمول قوانین بسیار مترقی شدند، به این معنی که هم توانستند تا ۴۹ درصد صاحب سهم کارخانه شوند و هم به اشکال مختلف تا ۲۰ درصد در منافع کارخانه سهیم گردیدند. پوشش آموزش و پرورش جامعه ایرانی را در بر گرفت و جهاد پیکار با بیسوادی تا دورافتادهترین روستاهای کشور گشایش یافت. زنان ایرانی با برخورداری از حقوق کاملاً مساوی با مردان پا به صحنه اجتماع ایران گذاشتند. شبکه پیشرفت بهداشت در خدمت سراسر شهرها و روستاها در آمد. منابع اساسی ثروت مملکت از راه ملیشدن در اختیار عموم مردم قرار گرفت و حاکمیت کامل و مطلق ملی بر منابع اقتصاد مملکت بر قرار شد. اصل عدم تمرکز و مشارکت عمومی اساس نظم اجتماعی ایران نو قرار گرفت.
- روح و فلسفه این انقلاب این بود که هماهنگ با اجرای برنامههای وسیع اقتصادی و افزایش روز افزون ثروت و درآمد ملی، بیشترین تعداد ممکن از افراد مملکت در بهترین شرایط ممکن از این پیشرفت بهرهمند گردند بی آنکه از این راه به حقوق و آزادیهای فردی آنان لطمهای وارد آید. با پایان دوران استثمار فرد توسط فرد، نظام اجتماعی کشور بر پایهای کاملاً سالم استوار شد و این سلامت اجتماع را در اجرای اصول آموزشی – بهداشتی – عمرانی – قضایی و اداری انقلاب در همه زمینهها تکمیل کرد. به موازات این دگرگونی وسیع، کوشش ما بر این است که از راه ترکیب متوازن توسعه اقتصادی با عدالت اجتماعی، و موازین اخلاقی و انسانی، مقام ارزشهای معنوی را در پیریزی ترقیات آینده محفوظ داریم و ترکیب آنها را پاسخگوی شایستهای برای نیازهای مادی و روحی اجتماعی خود قرار دهیم. اصل احترام به شرافت انسانی بنیاد معنوی و اخلاقی همه تحولات ناشی از این انقلاب است.
- من در فرصت کوتاه خود کوشیدم تا اصول انقلابی را که جامعه امروز و فردای ایران بر پایه آن پیریزی شده است، برای شما تشریح کنم. ملت ایران این انقلاب را با ایمان کامل به تطابق آن با عالیترین اصول حق و عدالت انجام دادهاست و من یقین دارم که ما میتوانیم آن را به عنوان یک تز بسیار مترقی حقوقی عرضه کنیم، هر چند که هیچ ادعایی به ارائه سرمشق به هیچ جامعه دیگر نداریم.
- این انقلابی است که بر پایه فلسفه فکری کهن ایرانی، یعنی پیروزی حق بر بیدادگری و پیروزی روشنی بر تاریکی صورت گرفته است. به این جهت بسیار مناسب میدانم که سخنان خود را با نقل شعر زیبایی از شاعر جاودانی شما «پتوفی» که اتفاقاً درست در همین زمینه سروده شده است و پیامآور باشکوه امید و روشنایی است پایان دهم:
- «نیکی و بدی پیوسته در روی زمین در مصاف یکدیگرند. در این پیکار غالباً خوبی شکست خورده است، اما بیگمان پیروزمند نهایی او خواهد بود. این حکم دادگاه آفرینش است، زیرا که همه زندگی و رستگاری آدمی در گرو این پیروزی است. آنگاه که چنین شود، دیگر نیازی نیست که راه آسمان را در پیش گیریم، زیرا آسمان خود به سوی ما خواهد آمد.»