انوری (مقطعات)/ای رفته به فرخی و فیروزی
نسخهٔ تاریخ ۴ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۲۱ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | انوری (مقطعات) (ای رفته به فرخی و فیروزی) از انوری |
' |
ای رفته به فرخی و فیروزی | باز آمده در ضمان بهروزی | |
از لالهی رمح و سبزهی خنجر | در باغ مصاف کرده نوروزی | |
چون تیر نهاده کار عالم را | یک ساعته در کمان تو کوزی | |
تو ناصر دینی و ازین معنی | یزدان همه نصرتت کند روزی | |
در حمله درندهای و دوزنده | صف میدری و جگر همی دوزی | |
پروانه سمندر ظفر باشد | چون مشعلهی سنان برافروزی | |
فرزین بنهی به عرصه رستم را | آنجا که به لعب اسب کین توزی | |
صد شه به پیادهای براندازد | آنرا که تو بازیی درآموزی | |
میساز به اختیار من بنده | تا خرمن فتنها همی سوزی | |
ای روز مخالفانت شب گشته | میخور به مراد دل شبانروزی |