انوری (مقطعات)/دی ز من پرسید معروفی ز معروفان بلخ
نسخهٔ تاریخ ۴ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۱۸ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | انوری (مقطعات) (دی ز من پرسید معروفی ز معروفان بلخ) از انوری |
' |
دی ز من پرسید معروفی ز معروفان بلخ | از شما پوشیده چون دارم عزیز شادخی | |
گفت گیتی را سه دریا داد گیتی آفرین | هریکی زیشان محیط از غایت بیبرزخی | |
آن به ترمدوان به موصول وان سه دیگر در هرات | کیست بهتر زین سه عالی موج دریای سخی | |
گفتم او را حاش لله این تساوی شرط نیست | لاله هرگز کی کند رمحی و سوسن ناچخی | |
این میان صوفیان باشد که هنگام خطاب | شیخ هدهد را اخی خواند سلیمان را اخی | |
زانکه اندر خدمت این صاحب صاحبقران | مدحتی گویم که حکمش طاعتست از فرخی | |
منتظم گردد ز ملک موصل و حصن هرات | امتحان را این بهشتی غصه را آن دوزخی | |
مجلسش را میوهکش باشد جمال موصلی | مطبخش را دیگ شو گردد اثیر مطبخی | |
شادمان زی ای قدر قدرت خداوندی که هست | جای مغلوبی فلک را گر کنون با او چخی | |
از متانت حبل اقبالت چو شعر بوالفرج | وز عذوبت مشرب عیشت چو نظم فرخی |