خواجوی کرمانی (غزلیات)/ای هیچ در میان نه ز موی میان تو
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (ای هیچ در میان نه ز موی میان تو) از خواجوی کرمانی |
' |
ای هیچ در میان نه ز موی میان تو | نا دیده دیده هیچ بلطف دهان تو | |
گفتم که چون کمر کشمت تنگ در کنار | لیکن ضرورتست کنار از میان تو | |
هیچ از دهان تنگ تو نگرفته کام جان | جانرا فدای جان تو کردم بجان تو | |
هر لحظه ابروی تو کند بر دلم کمین | پیوسته چون کشد دل ریشم کمان تو | |
تا دیدهام که چشم تو بیمار خفته است | خوابم نمیبرد ز غم ناتوان تو | |
باز آی ای همای همایون که مرغ دل | پر میزند در آرزوی آشیان تو | |
در صورت بدیع تو چندین معانیست | یا رب چه صورتی که ندانم بیان تو | |
ای باغبان ترا چه زیان گر بسوی ما | آید نسیمی از طرف بوستان تو | |
خواجو اگر چو تیغ نباشی زبان دراز | عالم شود مسخر تیغ زبان تو |