خواجوی کرمانی (غزلیات)/کجا خبر بود از حال ما حبیبانرا
نسخهٔ تاریخ ۳ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۴۸ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (کجا خبر بود از حال ما حبیبانرا) از خواجوی کرمانی |
' |
کجا خبر بود از حال ما حبیبانرا | که از مرض نبود آگهی طبیبانرا | |
گر از بنفشه و سنبل وفا طلب دارند | معینست که سوداست عندلیبانرا | |
ز خوان مرحمت آنها که میدهند نصیب | به تیغ کین ز چه رانند بی نصیبان را | |
اگر ز خاک محبان غبار برخیزد | مآخذت نکند هیچکس حبیبان را | |
گذشت محمل و ما در خروش و ناله ولیک | چه التفات ببانگ جرس نجیبان را | |
گهی که عاشق و معشوق را وصال بود | گمان مبر که بود آگهی رقیبان را | |
میان لیلی و مجنون نه آن مواصلتست | که اطلاع برآن اوفتد لبیبانرا | |
عجب نباشد اگر در ادای خطبهی عشق | مفارقت کند از تن روان خطیبانرا | |
غریب نبود اگر یار آشنا خواجو | مراد خویش مهیا کند غریبانرا |