عطار (غزلیات)/هرچه هست اوست و هرچه اوست توی
نسخهٔ تاریخ ۶ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۴۹ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | عطار (غزلیات) (هرچه هست اوست و هرچه اوست توی) از عطار |
' |
هرچه هست اوست و هرچه اوست توی | او تویی و تو اوست نیست دوی | |
در حقیقت چو اوست جمله تو هیچ | تو مجازی دو بینی و شنوی | |
کی رسی در وصال خود هرگز | که تو پیوسته در فراق توی | |
زان خبر نیست از توی خودت | که تو تا فوق عرش تو به توی | |
تا وجود تو کل کل نشود | جزو باشی به کل کجا گروی | |
نقطهای از تو بر تو ظاهر گشت | تو بدان نقطه دایما گروی | |
نقطهی تو اگر به دایره رفت | رو که کونین را تو پیش روی | |
ور درین نقطه باز ماندی تو | اینت سجین صعب وضیق قوی | |
چون تو در نقطه کشته باشی تخم | نه همانا که دایره دروی | |
نتوان رست از چنان ضیقی | جز به خورشید نور مصطفوی | |
کرد عطار در علو پرواز | تا بدو تافت اختر نبوی |