فروغی بسطامی (غزلیات)/صورتگران که صورت دل خواه میکشند
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فروغی بسطامی (غزلیات) (صورتگران که صورت دل خواه میکشند) از فروغی بسطامی |
' |
صورتگران که صورت دل خواه میکشند | چون صورت تو مینگرند آه میکشند | |
جمعی شریک حال پراکندهی مناند | کز طرهی تو دست به اکراه میکشند | |
لب تشنگان چاه زنخدان دلکشت | آب حیات دم به دم از چاه میکشند | |
یارب چه گلبنی تو که با نقش قامتت | سرو بلند را همه کوتاه میکشند | |
من مات صورت تو که در کارگاه حسن | خورشید را گدا و تو را شاه میکشند | |
تو در حجاب رفته به چندین هزار ناز | من منتظر که دامن خرگاه میکشند | |
میگیرد آفتاب ز دود درون ما | چون عنبرین نقاب تو بر ماه میکشند | |
ترسم خدا نکرده کشد از تو انتقام | آهی که عاشقان به سحرگاه میکشند | |
این است اگر صعوبت عشق تو، رهروان | در اولین قدم، قدم از راه میکشند | |
برداشت عشق پرده به حدی که عاشقان | بر لوح سینه نقش انا الله میکشند | |
فارغ ز رشک بوالهوسانم فروغیا | چون داغ عشق بر دل آگاه میکشند |