فروغی بسطامی (غزلیات)/کار من تا به زلف یار من است
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فروغی بسطامی (غزلیات) (کار من تا به زلف یار من است) از فروغی بسطامی |
' |
کار من تا به زلف یار من است | صد هزاران گره به کار من است | |
هر کجا روز تیرهای بینی | دست پرورد روزگار من است | |
شادمانی به شدمن ارزانی | تا غم دوست دوستدار من است | |
ناصح تیرهدل چنان داند | که محبت به اختیار من است | |
آن که در هیچ جا قرارش نیست | دل بیصبر و بیقرار من است | |
پی طفلان نوش لب گیرد | طفل اشکی که در کنار من است | |
صبح محشر که گفت واعظ شهر | از پس شام انتظار من است | |
آن قیامت که عاشقان خواهند | قامت سرو گلعذار من است | |
مجلسآرای عالم معنی | صورت نازنین نگار من است | |
من فروغی پیمبر سخنم | معجزم نظم آبدار من است |