فروغی بسطامی (غزلیات)/آمد به جلوه شاهد بالا بلند ما
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فروغی بسطامی (غزلیات) (آمد به جلوه شاهد بالا بلند ما) از فروغی بسطامی |
' |
آمد به جلوه شاهد بالا بلند ما | آماده شد بلای دل دردمند ما | |
ما مهر از آن پسر سر مویی نمیبریم | برند اگر به خنجر کین بندبند ما | |
تا چشم خود به دورهی ساقی گشادهایم | دور زمانه چشم ببست از گزند ما | |
گفتم که نوشداروی عشاق خسته چیست | گفتا تبسمی ز لب نوشخند ما | |
شیرین لبان به خون دل خود تپیدهاند | در صیدگاه خسرو گلگون سمند ما | |
تسبیح شیخ حلقهی زنار میشود | گر جلوهگر شود بت مشکین کمند ما | |
یا رب مباد چشم بد آن چشم مست را | کز دست برد هوش دل هوشمند ما | |
از چشم روزگار ستانیم داد خویش | گر دانههای خاک تو گردد سپند ما | |
بگشا به خنده غنچه میگون خویش را | تا مدعی خموش نشیند ز پندما | |
ما را پسند کرده فروغی ز بهر جود | تا شد پسند خاطر مشکل پسند ما |