تفاوت میان نسخههای «دیوان شمس/مرا پرسید آن سلطان به نرمی و سخن خایی»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|مرا پرسید آن سلطان به نرمی و سخن خایی|عجب امسال ای عاشق بدان اقبالگه آیی}} | {{ب|مرا پرسید آن سلطان به نرمی و سخن خایی|عجب امسال ای عاشق بدان اقبالگه آیی}} | ||
{{ب|برای آنک واگوید نمودم گوش کرانه|که یعنی من گران گوشم سخن را بازفرمایی}} | {{ب|برای آنک واگوید نمودم گوش کرانه|که یعنی من گران گوشم سخن را بازفرمایی}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۰۴
' | دیوان شمس (غزلیات) (مرا پرسید آن سلطان به نرمی و سخن خایی) از مولوی |
' |
مرا پرسید آن سلطان به نرمی و سخن خایی | عجب امسال ای عاشق بدان اقبالگه آیی | |
برای آنک واگوید نمودم گوش کرانه | که یعنی من گران گوشم سخن را بازفرمایی | |
مگر کوری بود کان دم نسازد خویشتن را کر | که تا باشد که واگوید سخن آن کان زیبایی | |
شهم دریافت بازی را بخندید و بگفت این را | بدان کس گو که او باشد چو تو بیعقل و هیهایی | |
یکی حمله دگر چون کر ببردم گوش و سر پیشش | بگفتا شید آوردی تو جز استیزه نفزایی | |
چون دعوی کری کردم جواب و عذر چون گویم | همه در هام شد بسته بدان فرهنگ و بدرایی | |
به دربانش نظر کردم که یک نکته درافکن تو | بپرسیدش ز نام من بگفتا گیج و سودایی | |
نظر کردم دگربارش که اندرکش به گفتارش | که شاگرد در اویی چو او عیارسیمایی | |
مرا چشمک زد آن دربان که تو او را نمیدانی | که حیلت گر به پیش او نبیند غیر رسوایی | |
مکن حیلت که آن حلوا گهی در حلق تو آید | که جوشی بر سر آتش مثال دیگ حلوایی |