تفاوت میان نسخه‌های «دیوان شمس/ای که غریب آتشی در دل و جان ما زدی»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|ای که غریب آتشی در دل و جان ما زدی|آتش دل مقیم شد تو به سفر چرا شدی}}
 
{{ب|ای که غریب آتشی در دل و جان ما زدی|آتش دل مقیم شد تو به سفر چرا شدی}}
 
{{ب|آتش تو مقیم شد با دل من ندیم شد|آتش خویش را بگو کب حیات آمدی}}
 
{{ب|آتش تو مقیم شد با دل من ندیم شد|آتش خویش را بگو کب حیات آمدی}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۵۷

' دیوان شمس (غزلیات) (ای که غریب آتشی در دل و جان ما زدی)
از مولوی
'


ای که غریب آتشی در دل و جان ما زدی آتش دل مقیم شد تو به سفر چرا شدی
آتش تو مقیم شد با دل من ندیم شد آتش خویش را بگو کب حیات آمدی
چاشنی خیال تو می‌بدرد دل مرا ای غم او چو شکری ای دل من چو کاغذی
شمع بدان صبور شد تا همگیش نور شد نور به است از همه خاصه که نور سرمدی
نور دمی که عاق شد طالب روح طاق شد ماه مرا محاق شد بی‌مه فضل ایزدی
بازرسید آیتی از طرف عنایتی وحدت بی‌نهایتی گشت امام و مقتدی
بست پلنگ قهر را بازگشاد مهر را قبه ببست شهر را شهر برست از بدی