تفاوت میان نسخههای «دیوان شمس/شب محنت که بد طبیب و تو افکار یاد کن»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|شب محنت که بد طبیب و تو افکار یاد کن|که ز پای دلت بکند چنان خار یاد کن}} | {{ب|شب محنت که بد طبیب و تو افکار یاد کن|که ز پای دلت بکند چنان خار یاد کن}} | ||
{{ب|چو فتادی به چاه و گو که ببخشید جان نو|به سوی او بیا مرو مکن انکار یاد کن}} | {{ب|چو فتادی به چاه و گو که ببخشید جان نو|به سوی او بیا مرو مکن انکار یاد کن}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۴۶
' | دیوان شمس (غزلیات) (شب محنت که بد طبیب و تو افکار یاد کن) از مولوی |
' |
شب محنت که بد طبیب و تو افکار یاد کن | که ز پای دلت بکند چنان خار یاد کن | |
چو فتادی به چاه و گو که ببخشید جان نو | به سوی او بیا مرو مکن انکار یاد کن | |
مکن اندک نبود آن به خدا شک نبود آن | نه به خویش آی اندکی و تو بسیار یاد کن | |
تو به هنگام یاد کن که چو هنگام بگذرد | تو خوه از گل سخن تراش و خوه از خار یاد کن | |
چو رسیدی به صدر او تو بدان حق قدر او | چو بدیدی تو بدر او تو ز دیدار یاد کن | |
تو بدان قدر سوز او برسد باز روز او | ور از آن روز ایمنی تو ز اغیار یاد کن | |
چه سپاس ار دو نان دهد به طبیبی که جان دهد | چو بزارد که ای طبیب ز بیمار یاد کن | |
چو طبیبت نمود خرد دل تو آن زمان بمرد | پس از آن بانگ میزنی که ز مردار یاد کن | |
مکن ار چه شدی چنین چو خزان دانه در زمین | ز بهارم حسام دین و ز گلزار یاد کن | |
اگرت کار چون زر است نه گرو پیش گازر است | گرت امسال گوهر است نه تو از پار یاد کن | |
چو بدیدی رحیل گل پس اقبال چیست ذل | نه که زنهار او است بس هله زنهار یاد کن |