تفاوت میان نسخههای «دیوان شمس/منم آن دزد که شب نقب زدم ببریدم»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
جز (clean up using AWB) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|منم آن دزد که شب نقب زدم ببریدم|سر صندوق گشادم گهری دزدیدم}} | {{ب|منم آن دزد که شب نقب زدم ببریدم|سر صندوق گشادم گهری دزدیدم}} | ||
{{ب|ز زلیخای حرم چادر سر بربودم|چو بدیدم رخ یوسف کف خود ببریدم}} | {{ب|ز زلیخای حرم چادر سر بربودم|چو بدیدم رخ یوسف کف خود ببریدم}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۳۴
' | دیوان شمس (غزلیات) (منم آن دزد که شب نقب زدم ببریدم) از مولوی |
' |
منم آن دزد که شب نقب زدم ببریدم | سر صندوق گشادم گهری دزدیدم | |
ز زلیخای حرم چادر سر بربودم | چو بدیدم رخ یوسف کف خود ببریدم | |
سر سودای کسی قصد سر من دارد | کی برد سر ز کف آنک از آن سر دیدم | |
چو بگفتم نبرم سر سر من گفت آمین | چون غمش کند ز بیخم پس از آن روییدم | |
این چه ماه است که اندر دل و جانها گردد | که من از گردش او بس چو فلک گردیدم | |
جان اخوان صفا اوست که اندر هوسش | همه دردی جهان در سر خود مالیدم | |
اندر این چاه جهان یوسف حسنی است نهان | من بر این چرخ از او همچو رسن پیچیدم | |
هله ای عشق بیا یار منی در دو جهان | از همه خلق بریدم به تو برچفسیدم | |
زان چنین در فرحم کز قدحت سرمستم | زان گزیدهست مرا حق که تو را بگزیدم | |
بنهان از همه خلقان چه خوش آیین باغی است | که چو گل در چمنش جامه جان بدریدم | |
اندر آن باغ یکی دلبر بالاشجری است | که چو برگ از شجر اندر قدمش ریزیدم | |
بس کنم آنچ بگفت او که بگو من گفتم | و آنچ فرمود بپوشان و مگو پوشیدم | |
شمس تبریز که آفاق از او شد پرنور | من به هر سوی چو سایه ز پیش گردیدم |