تفاوت میان نسخههای «خواجوی کرمانی (غزلیات)/اگر او سخن نگوید سخنست در دهانش»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
جز (clean up using AWB) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|اگر او سخن نگوید سخنست در دهانش|وگر او کمر نبندد نظرست در میانش}} | {{ب|اگر او سخن نگوید سخنست در دهانش|وگر او کمر نبندد نظرست در میانش}} | ||
{{ب|من اگر بخنده گویم دهنش به پسته ماند|مشنو که هیچ نبود بلطافت دهانش}} | {{ب|من اگر بخنده گویم دهنش به پسته ماند|مشنو که هیچ نبود بلطافت دهانش}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۴۸
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (اگر او سخن نگوید سخنست در دهانش) از خواجوی کرمانی |
' |
اگر او سخن نگوید سخنست در دهانش | وگر او کمر نبندد نظرست در میانش | |
من اگر بخنده گویم دهنش به پسته ماند | مشنو که هیچ نبود بلطافت دهانش | |
برو ای رقیب و برمن سردست بیش مفشان | که به آستین غبارم نرود ز آستانش | |
چو طبیب ما ندارد غم حال دردمندان | بگذار تا بمیرم بر چشم ناتوانش | |
اگر او بقصد جانم کمر جفا ببندد | چکنم که جان شیرین نکنم فدای جانش | |
بت عنبرین کمندم بدو حاجب کمانکش | چو کمین گشود گفتم نکشد کسی کمانش | |
به چه وجه صورتی کاین همه باشدش معانی | صفتش کنم که هستم متحیر از بیانش | |
بکجا روم چه گویم ز رخش نشان چه جویم | که برون ز بی نشانی ندهد کسی نشانش | |
غم دل بخامه گفتم که بیان کنم ولیکن | نبود مبارک آنکس که سیه بود زبانش | |
بخرد چگونه جوئی ز کمند او رهایی | که خلاص ازو میسر نشود بعقل و دانش | |
چو در اوفتد سحرگه سخن از فغان خواجو | دم صبح گو هوا گیر و به آسمان رسانش |