تفاوت میان نسخه‌های «عبید زاکانی (غزلیات)/ز سنبلی که عذارت بر ارغوان انداخت»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|ز سنبلی که عذارت بر ارغوان انداخت|مرا به بیخودی آوازه در جهان انداخت}}
 
{{ب|ز سنبلی که عذارت بر ارغوان انداخت|مرا به بیخودی آوازه در جهان انداخت}}
 
{{ب|ز شرح زلف تو موئی هنوز نا گفته|دلم هزار گره در سر زبان انداخت}}
 
{{ب|ز شرح زلف تو موئی هنوز نا گفته|دلم هزار گره در سر زبان انداخت}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۱۵

' عبید زاکانی (غزلیات) (ز سنبلی که عذارت بر ارغوان انداخت)
از عبید زاکانی
'


ز سنبلی که عذارت بر ارغوان انداخت مرا به بیخودی آوازه در جهان انداخت
ز شرح زلف تو موئی هنوز نا گفته دلم هزار گره در سر زبان انداخت
دهان تو صفتی از ضعیفیم میگفت مرا ز هستی خود نیک در گمان انداخت
کمان ابروی پیوسته میکشی تا گوش بدان امید که صیدی کجا توان انداخت
ز دلفریبی مویت سخن دراز کشید لب تو نکته‌ی باریک در میان انداخت
عجب مدار که در دور روی و ابرویت سپر فکند مه از عجز تا کمان انداخت
ز سر عشق هر آنچ از عبید پنهان بود سرشگ جمله در افواه مردمان انداخت