تفاوت میان نسخههای «دیوان شمس/مکن ای دوست غریبم سر سودای تو دارم»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|مکن ای دوست غریبم سر سودای تو دارم|من و بالای مناره که تمنای تو دارم}} | {{ب|مکن ای دوست غریبم سر سودای تو دارم|من و بالای مناره که تمنای تو دارم}} | ||
{{ب|ز تو سرمست و خمارم خبر از خویش ندارم|سر خود نیز نخارم که تقاضای تو دارم}} | {{ب|ز تو سرمست و خمارم خبر از خویش ندارم|سر خود نیز نخارم که تقاضای تو دارم}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۵۶
' | دیوان شمس (غزلیات) (مکن ای دوست غریبم سر سودای تو دارم) از مولوی |
' |
مکن ای دوست غریبم سر سودای تو دارم | من و بالای مناره که تمنای تو دارم | |
ز تو سرمست و خمارم خبر از خویش ندارم | سر خود نیز نخارم که تقاضای تو دارم | |
دل من روشن و مقبل ز چه شد با تو بگویم | که در این آینه دل رخ زیبای تو دارم | |
مکن ای دوست ملامت بنگر روز قیامت | همه موجم همه جوشم در دریای تو دارم | |
مشنو قول طبیبان که شکر زاید صفرا | به شکر داروی من کن چه که صفرای تو دارم | |
هله ای گنبد گردون بشنو قصهام اکنون | که چو تو همره ماهم بر و پهنای تو دارم | |
بر دربان تو آیم ندهد راه و براند | خبرش نیست که پنهان چه تماشای تو دارم | |
ز درم راه نباشد ز سر بام و دریچه | ستر الله علینا چه علالای تو دارم | |
هله دربان عوان خو مدهم راه و سقط گو | چو دفم می زن بر رو دف و سرنای تو دارم | |
چو دف از سیلی مطرب هنرم بیش نماید | بزن و تجربه می کن همه هیهای تو دارم | |
هله زین پس نخروشم نکنم فتنه نجوشم | به دلم حکم کی دارد دل گویای تو دارم |