تفاوت میان نسخههای «دیوان شمس/من سر خم را ببستم باز شد پهلوی خم»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|من سر خم را ببستم باز شد پهلوی خم|آنک خم را ساخت هم او می شناسد خوی خم}} | {{ب|من سر خم را ببستم باز شد پهلوی خم|آنک خم را ساخت هم او می شناسد خوی خم}} | ||
{{ب|کوزهها محتاج خم و خمها محتاج جو|در میان خم چه باشد آنچ دارد جوی خم}} | {{ب|کوزهها محتاج خم و خمها محتاج جو|در میان خم چه باشد آنچ دارد جوی خم}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۵۱
' | دیوان شمس (غزلیات) (من سر خم را ببستم باز شد پهلوی خم) از مولوی |
' |
من سر خم را ببستم باز شد پهلوی خم | آنک خم را ساخت هم او می شناسد خوی خم | |
کوزهها محتاج خم و خمها محتاج جو | در میان خم چه باشد آنچ دارد جوی خم | |
مستیان بس پدید و خمشان را کس ندید | عالمی زیر و زبر پیچان شده از بوی خم | |
گر نبودی بوی آن خم در دماغ خاص و عام | پس به هر محفل چرا دارند گفت و گوی خم | |
بوی خمش خلق را در کوزه فقاع کرد | شد هزاران ترک و رومی بنده و هندوی خم | |
جادوی بر خم نشیند می دواند شهر شهر | جادوان را ریش خندی می کند جادوی خم | |
در سر خود پیچ ای دل مست و بیخود چون شراب | همچنین می رو خراب از بوی خم تا روی خم | |
تا ببینی ناگهان مستی رمیده از جهان | نزد خم ای جان عمم که منم خالوی خم | |
روی از آن سو کن کز این سو گفت و گو را راه نیست | چون ز شش سو وارهیدی بازیابی سوی خم |