تفاوت میان نسخههای «دیوان شمس/به گرد دل همیگردی چه خواهی کرد می دانم»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|به گرد دل همیگردی چه خواهی کرد می دانم|چه خواهی کرد دل را خون و رخ را زرد می دانم}} | {{ب|به گرد دل همیگردی چه خواهی کرد می دانم|چه خواهی کرد دل را خون و رخ را زرد می دانم}} | ||
{{ب|یکی بازی برآوردی که رخت دل همه بردی|چه خواهی بعد از این بازی دگر آورد می دانم}} | {{ب|یکی بازی برآوردی که رخت دل همه بردی|چه خواهی بعد از این بازی دگر آورد می دانم}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۴۵
' | دیوان شمس (غزلیات) (به گرد دل همیگردی چه خواهی کرد می دانم) از مولوی |
' |
به گرد دل همیگردی چه خواهی کرد می دانم | چه خواهی کرد دل را خون و رخ را زرد می دانم | |
یکی بازی برآوردی که رخت دل همه بردی | چه خواهی بعد از این بازی دگر آورد می دانم | |
به یک غمزه جگر خستی پس آتش اندر او بستی | بخواهی پخت می بینم بخواهی خورد می دانم | |
به حق اشک گرم من به حق آه سرد من | که گرمم پرس چون بینی که گرم از سرد می دانم | |
مرا دل سوزد و سینه تو را دامن ولی فرق است | که سوز از سوز و دود از دود و درد از درد می دانم | |
به دل گویم که چون مردان صبوری کن دلم گوید | نه مردم نی زن ار از غم ز زن تا مرد می دانم | |
دلا چون گرد برخیزی ز هر بادی نمیگفتی | که از مردی برآوردن ز دریا گرد می دانم | |
جوابم داد دل کان مه چو جفت و طاق می بازد | چو ترسا جفت گویم گر ز جفت و فرد می دانم | |
چو در شطرنج شد قایم بریزد نرد شش پنجی | بگویم مات غم باشم اگر این نرد می دانم |