تفاوت میان نسخههای «دیوان شمس/هین خیره خیره می نگر اندر رخ صفراییم»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|هین خیره خیره می نگر اندر رخ صفراییم|هر کس که او مکی بود داند که من بطحاییم}} | {{ب|هین خیره خیره می نگر اندر رخ صفراییم|هر کس که او مکی بود داند که من بطحاییم}} | ||
{{ب|زان لاله روی دلستان روید ز رویم زعفران|هر لحظه زان شادی فزا بیش است کارافزاییم}} | {{ب|زان لاله روی دلستان روید ز رویم زعفران|هر لحظه زان شادی فزا بیش است کارافزاییم}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۰۶
' | دیوان شمس (غزلیات) (هین خیره خیره می نگر اندر رخ صفراییم) از مولوی |
' |
هین خیره خیره می نگر اندر رخ صفراییم | هر کس که او مکی بود داند که من بطحاییم | |
زان لاله روی دلستان روید ز رویم زعفران | هر لحظه زان شادی فزا بیش است کارافزاییم | |
مانند برف آمد دلم هر لحظه می کاهد دلم | آن جا همیخواهد دلم زیرا که من آن جاییم | |
هر جا حیاتی بیشتر مردم در او بیخویشتر | خواهی بیا در من نگر کز شید جان شیداییم | |
آن برف گوید دم به دم بگذارم و سیلی شوم | غلطان سوی دریا روم من بحری و دریاییم | |
تنها شدم راکد شدم بفسردم و جامد شدم | تا زیر دندان بلا چون برف و یخ می خاییم | |
چون آب باش و بیگره از زخم دندانها بجه | من تا گره دارم یقین می کوبی و می ساییم | |
برف آب را بگذار هین فقاعهای خاص بین | می جوشد و بر می جهد که تیزم و غوغاییم | |
هر لحظه بخروشانترم برجسته و جوشانترم | چون عقل بیپر می پرم زیرا چو جان بالاییم | |
بسیار گفتم ای پدر دانم که دانی این قدر | که چون نیم بیپا و سر در پنجه آن ناییم | |
گر تو ملولستی ز من بنگر در آن شاه زمن | تا گرم و شیرینت کند آن دلبر حلواییم | |
ای بینوایان را نوا جان ملولان را دوا | پران کننده جان که من از قافم و عنقاییم | |
من بس کنم بس از حنین او بس نخواهد کرد از این | من طوطیم عشقش شکر هست از شکر گویاییم |