تفاوت میان نسخه‌های «دیوان شمس/دو چشم اگر بگشادی به آفتاب وصال»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|دو چشم اگر بگشادی به آفتاب وصال|برآ به چرخ حقایق دگر مگو ز خیال}}
 
{{ب|دو چشم اگر بگشادی به آفتاب وصال|برآ به چرخ حقایق دگر مگو ز خیال}}
 
{{ب|ستاره‌ها بنگر از ورای ظلمت و نور|چو ذره رقص کنان در شعاع نور جلال}}
 
{{ب|ستاره‌ها بنگر از ورای ظلمت و نور|چو ذره رقص کنان در شعاع نور جلال}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۵۹

' دیوان شمس (غزلیات) (دو چشم اگر بگشادی به آفتاب وصال)
از مولوی
'


دو چشم اگر بگشادی به آفتاب وصال برآ به چرخ حقایق دگر مگو ز خیال
ستاره‌ها بنگر از ورای ظلمت و نور چو ذره رقص کنان در شعاع نور جلال
اگر چه ذره در آن آفتاب درنرسد ولی ز تاب شعاعش شوند نور خصال
هر آن دلی که به خدمت خمید چون ابرو گشاد از نظرش صد هزار چشم کمال
دهان ببند ز حال دلم که با لب دوست خدای داند کو را چه واقعه‌ست و چه حال
مکن اشارت سوی دلم که دل آن نیست مپر به سوی همایان شه بدان پر و بال
جراحت همه را از نمک بود فریاد مرا فراق نمک‌هاش شد وبال وبال
چو ملک گشت وصالت ز شمس تبریزی نماند حیله حال و نه التفات به قال