تفاوت میان نسخههای «اوحدی مراغهای (غزلیات)/به نشاط باده چو صبحدم سوی بوستان گذری کنی»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
جز (clean up using AWB) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|به نشاط باده چو صبحدم سوی بوستان گذری کنی|بسر تو کین دلخسته را به نسیم خود خبری کنی}} | {{ب|به نشاط باده چو صبحدم سوی بوستان گذری کنی|بسر تو کین دلخسته را به نسیم خود خبری کنی}} | ||
{{ب|ز شمایل تو خجل شود رخ سرخ لاله سحرگهی|که چو گل شکفته ز عکس می به چمن چمان گذری کنی}} | {{ب|ز شمایل تو خجل شود رخ سرخ لاله سحرگهی|که چو گل شکفته ز عکس می به چمن چمان گذری کنی}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۱۲
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (به نشاط باده چو صبحدم سوی بوستان گذری کنی) از اوحدی مراغهای |
' |
به نشاط باده چو صبحدم سوی بوستان گذری کنی | بسر تو کین دلخسته را به نسیم خود خبری کنی | |
ز شمایل تو خجل شود رخ سرخ لاله سحرگهی | که چو گل شکفته ز عکس می به چمن چمان گذری کنی | |
برود فروغ روی مه چو نگه کند به جبین تو | بچکد عرق ز جبین گل چو به روی او نظری کنی | |
ز فراز قامت نازنین رخ نور گستر نازکت | چو صنوبریست که بر سرش به مهندسی قمری کنی | |
خنک آنزمان که به شیوه با من دل شکسته ز چابکی | سخن عتاب درافگنی و کرشمه با دگری کنی | |
دلم از غم تو کباب شد، جگرم بسوخت، چه دلبری | که همیشه عربده با دلی و ستیزه با جگری کنی؟ | |
صنما،ز دیدهی مرحمت به سرشک دیدهی من نگر | گرت احتشام رها کند که نظر به سیم و زری کنی | |
به امید وصل تو زار شد دلم ارنه نیست ضرورتی | که بهر زه عمر عزیز در سر کار عشوه گری کنی | |
همه روز روشن اوحدی شب تیره شد ز فراق تو | تو به وصل خود چه شود اگر شب تیره را سحری کنی؟ |