تفاوت میان نسخه‌های «اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/چنین که بسته شدم باز من به زلف چو بندش»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (clean up using AWB)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|چنین که بسته شدم باز من به زلف چو بندش|خلاص من متصور کجا شود ز کمندش؟}}
 
{{ب|چنین که بسته شدم باز من به زلف چو بندش|خلاص من متصور کجا شود ز کمندش؟}}
 
{{ب|به رنگ چهره‌ی او گر نگه کند گل سوری|ز شرم سرخ برآید، ز خوی گلاب برندش}}
 
{{ب|به رنگ چهره‌ی او گر نگه کند گل سوری|ز شرم سرخ برآید، ز خوی گلاب برندش}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۳:۴۱

' اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) (چنین که بسته شدم باز من به زلف چو بندش)
از اوحدی مراغه‌ای
'


چنین که بسته شدم باز من به زلف چو بندش خلاص من متصور کجا شود ز کمندش؟
به رنگ چهره‌ی او گر نگه کند گل سوری ز شرم سرخ برآید، ز خوی گلاب برندش
چه آب در دهن آید نبات را ز لب او؟ اگر به کام رسد ذوق آن لبان چو قندش
ز بهر چشم بدانش به نیک خواه بگویم که: بامداد بخوری بکن ز عود و سپندش
ستمگرا، دل هر کس که مبتلای تو گردد به عقل باز نیارد دگر نصیحت و پندش
فگنده‌ام دل خود را چو خاک بر سر راهت که بگذری و مشرف کنی به نعل سمندش
ز دور می‌نگر، ای اوحدی، که دیرتر افتد به دست کوته ماه میوه‌ی درخت بلندش