تفاوت میان نسخه‌های «اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/با یار بی‌وفا نتوان گفت حال خویش»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (clean up using AWB)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|با یار بی‌وفا نتوان گفت حال خویش|آن به که دم فرو کشم از قیل و قال خویش}}
 
{{ب|با یار بی‌وفا نتوان گفت حال خویش|آن به که دم فرو کشم از قیل و قال خویش}}
 
{{ب|من شرح حال خویش ندانم که چیست خود؟|زیرا که یک دمم نگذارد به حال خویش}}
 
{{ب|من شرح حال خویش ندانم که چیست خود؟|زیرا که یک دمم نگذارد به حال خویش}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۳:۳۸

' اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) (با یار بی‌وفا نتوان گفت حال خویش)
از اوحدی مراغه‌ای
'


با یار بی‌وفا نتوان گفت حال خویش آن به که دم فرو کشم از قیل و قال خویش
من شرح حال خویش ندانم که چیست خود؟ زیرا که یک دمم نگذارد به حال خویش
آنرا که هست طالع ازین کار، گو: بکوش ما را نبود بخت و گرفتیم فال خویش
ای دل، نگفتمت که: مخواه از لبش مراد؟ دیدی که: چون شکسته شدی از سال خویش؟
ای بی‌وفا، ز عشق منت گر خبر شود دانم که شرمسار شوی از فعال خویش
چندان مرو، که من به تامل ز راه فکر نقش تو استوار کنم در خیال خویش
جد ترا، اگر ز جمالت خبر شود ای بس درودها که فرستد به آل خویش!
ما را به خویش خوان و بر خویش بارده باشد که بعد ازین برهیم از ضلال خویش
ای اوحدی، مقیم سر کوی یار باش گر در سرای دوست نیابی مجال خویش