تفاوت میان نسخههای «اوحدی مراغهای (غزلیات)/سودای عشق خوبان از سربدر کن، ای دل»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
جز (clean up using AWB) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|سودای عشق خوبان از سربدر کن، ای دل|در کوی نیک نامی لختی گذر کن، ای دل}} | {{ب|سودای عشق خوبان از سربدر کن، ای دل|در کوی نیک نامی لختی گذر کن، ای دل}} | ||
{{ب|دنیی و دین و دانش در کار عشق کردی|زین کار غصه بینی، کار دگر کن، ای دل}} | {{ب|دنیی و دین و دانش در کار عشق کردی|زین کار غصه بینی، کار دگر کن، ای دل}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۳:۳۴
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (سودای عشق خوبان از سربدر کن، ای دل) از اوحدی مراغهای |
' |
سودای عشق خوبان از سربدر کن، ای دل | در کوی نیک نامی لختی گذر کن، ای دل | |
دنیی و دین و دانش در کار عشق کردی | زین کار غصه بینی، کار دگر کن، ای دل | |
زود این درست قلبت رسوا کند به عالم | چست این درست بشکن وین قلب زر کن، ای دل | |
مستی ز سر فرونه و ز پای کبر بنشین | پس دست وصل با او خوش در کمر کن، ای دل | |
در باز جان شیرین، تر کن ز خون دو دیده | یعنی که: عشق بازی شیرین و تر کن، ای دل | |
این جا به دیدهی جان بینی جمال او را | گر مرد این حدیثی، آندیده بر کن، ای دل | |
از خلق بینظیری، گفتی: بیار، گیرم | گر بینظیر خواهی، به زین نظر کن، ای دل | |
بار طلب چو بستی، بنشین که خسته گشتم | گر پای خسته گردد رفتن بسر کن، ای دل | |
در خلوت وصالش روزی که بار یابی | بیچاره اوحدی را آنجا خبر کن، ای دل |