تفاوت میان نسخههای «ملک الشعرا بهار (قصاید)/بگرفت شب ز چهرهی انجم نقابها»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|بگرفت شب ز چهرهی انجم نقابها|آشفته شد به دیدهی عشاق خوابها}} | {{ب|بگرفت شب ز چهرهی انجم نقابها|آشفته شد به دیدهی عشاق خوابها}} | ||
{{ب|استارگان تافته بر چرخ لاجورد|چونان که اندر آب ز باران حبابها}} | {{ب|استارگان تافته بر چرخ لاجورد|چونان که اندر آب ز باران حبابها}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۱۰
' | ملک الشعرا بهار (قصاید) (بگرفت شب ز چهرهی انجم نقابها) از ملک الشعرا بهار |
' |
بگرفت شب ز چهرهی انجم نقابها | آشفته شد به دیدهی عشاق خوابها | |
استارگان تافته بر چرخ لاجورد | چونان که اندر آب ز باران حبابها | |
اکنون که آفتاب به مغرب نهفته روی | از باده برفروز به بزم آفتابها | |
مجلس بساز با صنمی نغز و دلفریب | افکنده در دو زلف سیه پیچ و تاب ها | |
ساقی به پای خاسته چون سرو سیمتن | و انباشته به ساغر زرین شرابها | |
در گوش مشتری شده آواز چنگها | بر چرخ زهره خاسته بانگ ربابها | |
فصلی خوش و شبی خوش و جشنی مبارک است | وز کف برون شده است طرب را حسابها | |
بستند باب انده و تیمار و رنج و غم | وز شادی و نشاط گشادند بابها | |
رنگین کند به باده کنون دامن سپید | زاهد که بودش از می سرخ اجتنابها | |
گویند: « می منوش و مخور باده، ز آنکه هست | میخواره را گناه و گنه را عقابها» | |
در باده گر گناه فزون است، هم بود | در آستان حجت یزدان ثوابها | |
شمسالشموس، شاه ولایت که کردهاند | شمس و قمر ز خاک درش اکتسابها | |
بهر مقر و منکر او ایزد آفرید | انعامها به خلد و به دوزخ عذابها | |
خواهی اگر نوشت یکی جزوش از مدیح | در پیش نه ز برگ درختان کتابها | |
اکنون به شادی شب جشن ولادتش | گردون نهاده بر کف انجم خضابها | |
جشنی است خسروانه و بزمی است دلفروز | گویی گرفتهاند ز جنت حجابها | |
آن آتشین درخت چو زر بفت خیمه است | و آن تیرهای جسته، چو زرین طنابها |