تفاوت میان نسخه‌های «دیوان شمس/مکن مکن که پشیمان شوی و بد باشد»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|مکن مکن که پشیمان شوی و بد باشد|که بی‌عنایت جان باغ چون لحد باشد}}
 
{{ب|مکن مکن که پشیمان شوی و بد باشد|که بی‌عنایت جان باغ چون لحد باشد}}
 
{{ب|چه ریشه برکنی از غصه و پشیمانی|چو ریش عقل تو در دست کالبد باشد}}
 
{{ب|چه ریشه برکنی از غصه و پشیمانی|چو ریش عقل تو در دست کالبد باشد}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۳۴

' دیوان شمس (غزلیات) (مکن مکن که پشیمان شوی و بد باشد)
از مولوی
'


مکن مکن که پشیمان شوی و بد باشد که بی‌عنایت جان باغ چون لحد باشد
چه ریشه برکنی از غصه و پشیمانی چو ریش عقل تو در دست کالبد باشد
بکن مجاهده با نفس و جنگ ریشاریش که صلح را ز چنین جنگ‌ها مدد باشد
وگر گریز کنی همچو آهو از کف شیر ز تو گریزد آن ماه بر اسد باشد
نه گوش تو سخن یار مهربان شنود نه پیش چشم تو دلدار سروقد باشد
نشین به کشتی روح و بگیر دامن نوح به بحر عشق که هر لحظه جزر و مد باشد
گذر ز ناز و ملولی که ناز آن تو نیست که آن وظیفه آن یار ماه خد باشد
چه ظلم کردم بر حسن او که مه گفتم صد آفتاب و فلک را بر او حسد باشد
خموش باش و مگو ریگ را شمار مکن شمار چون کنی آن را که بی‌عدد باشد