تفاوت میان نسخههای «دیوان شمس/آمد بهار خرم و رحمت نثار شد»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|آمد بهار خرم و رحمت نثار شد|سوسن چو ذوالفقار علی آبدار شد}} | {{ب|آمد بهار خرم و رحمت نثار شد|سوسن چو ذوالفقار علی آبدار شد}} | ||
{{ب|اجزای خاک حامله بودند از آسمان|نه ماه گشت حامله زان بیقرار شد}} | {{ب|اجزای خاک حامله بودند از آسمان|نه ماه گشت حامله زان بیقرار شد}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۵۸
' | دیوان شمس (غزلیات) (آمد بهار خرم و رحمت نثار شد) از مولوی |
' |
آمد بهار خرم و رحمت نثار شد | سوسن چو ذوالفقار علی آبدار شد | |
اجزای خاک حامله بودند از آسمان | نه ماه گشت حامله زان بیقرار شد | |
گلنار پرگره شد و جوبار پرزره | صحرا پر از بنفشه و که لاله زار شد | |
اشکوفه لب گشاد که هنگام بوسه گشت | بگشاد سر و دست که وقت کنار شد | |
گلزار چرخ چونک گلستان دل بدید | در رو کشید ابر و ز دل شرمسار شد | |
آن خار میگریست که ای عیب پوش خلق | شد مستجاب دعوت او گلعذار شد | |
شاه بهار بست کمر را به معذرت | هر شاخ و هر درخت از او تاجدار شد | |
هر چوب در تجمل چون بزم میر گشت | گر در دو دست موسی یک چوب مار شد | |
زنده شدند بار دگر کشتگان دی | تا منکر قیامت بیاعتبار شد | |
اصحاب کهف باغ ز خواب اندرآمدند | چون لطف روح بخش خدا یار غار شد | |
ای زنده گشتگان به زمستان کجا بدیت | آن سو که وقت خواب روان را مطار شد | |
آن سو که هر شبی بپرد این حواس و روح | آن سو که هر شبی نظر و انتظار شد | |
مه چون هلال بود سفر کرد آن طرف | بدری منور آمد و شمع دیار شد | |
این پنج حس ظاهر و پنج دگر نهان | لنگ و ملول رفت و سحر راهوار شد | |
بربند این دهان و مپیمای باد بیش | کز باد گفت راه نظر پرغبار شد |