تفاوت میان نسخههای «دیوان شمس/عاشقان بر درت از اشک چو باران کارند»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|عاشقان بر درت از اشک چو باران کارند|خوش به هر قطره دو صد گوهر جان بردارند}} | {{ب|عاشقان بر درت از اشک چو باران کارند|خوش به هر قطره دو صد گوهر جان بردارند}} | ||
{{ب|همه از کار از آن روی معطل شدهاند|چو از آن سر نگری موی به مو در کارند}} | {{ب|همه از کار از آن روی معطل شدهاند|چو از آن سر نگری موی به مو در کارند}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۰۹
' | دیوان شمس (غزلیات) (عاشقان بر درت از اشک چو باران کارند) از مولوی |
' |
عاشقان بر درت از اشک چو باران کارند | خوش به هر قطره دو صد گوهر جان بردارند | |
همه از کار از آن روی معطل شدهاند | چو از آن سر نگری موی به مو در کارند | |
گر چه بیدست و دهانند درختان چمن | لیک سرسبز و فزاینده و دردی خوارند | |
صد هزارند ولیکن همه یک نور شوند | شمعها یک صفتند ار به عدد بسیارند | |
نورهاشان به هم اندرشده بیحد و قیاس | چون برآید مه تو جمله به تو بسپارند | |
چشمهاشان همه وامانده در بحر محیط | لب فروبسته از آن موج که در سر دارند | |
ای بسا جان سلیمان نهان همچو پری | که به لشکرگهشان مور نمیآزارند | |
هست اندر پس دل واقف از این جاسوسی | کو بگوید همه اسرار گرش بفشارند | |
بی کلیدیست که چون حلقه ز در بیرونند | ور نه هر جزو از آن نقده کل انبارند | |
این بدن تخت شه و چار طبایع پایش | تاجداران فلک تخت به تو نگذارند | |
شمس تبریز اگر تاج بقا میبخشد | دل و جان را تو بشارت ده اگر بیدارند |