تفاوت میان نسخه‌های «دیوان شمس/آن مه که ز پیدایی در چشم نمی‌آید»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|آن مه که ز پیدایی در چشم نمی‌آید|جان از مزه عشقش بی‌گشن همی‌زاید}}
 
{{ب|آن مه که ز پیدایی در چشم نمی‌آید|جان از مزه عشقش بی‌گشن همی‌زاید}}
 
{{ب|عقل از مزه بویش وز تابش آن رویش|هم خیره همی‌خندد هم دست همی‌خاید}}
 
{{ب|عقل از مزه بویش وز تابش آن رویش|هم خیره همی‌خندد هم دست همی‌خاید}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۰۴

' دیوان شمس (غزلیات) (آن مه که ز پیدایی در چشم نمی‌آید)
از مولوی
'


آن مه که ز پیدایی در چشم نمی‌آید جان از مزه عشقش بی‌گشن همی‌زاید
عقل از مزه بویش وز تابش آن رویش هم خیره همی‌خندد هم دست همی‌خاید
هر صبح ز سیرانش می‌باشم حیرانش تا جان نشود حیران او روی ننماید
هر چیز که می‌بینی در بی‌خبری بینی تا باخبری والله او پرده بنگشاید
دم همدم او نبود جان محرم او نبود و اندیشه که این داند او نیز نمی‌شاید
تن پرده بدوزیده جان برده بسوزیده با این دو مخالف دل بر عشق بنبساید
دو لشکر بیگانه تا هست در این خانه در چالش و در کوشش جز گرد بنفزاید
در زیر درخت او می‌ناز به بخت او تا جان پر از رحمت تا حشر بیاساید
از شاه صلاح الدین چون دیده شود حق بین دل رو به صلاح آرد جان مشعله برباید