تفاوت میان نسخههای «اوحدی مراغهای (غزلیات)/از در ما چو در آمد، اثر ما بنماند»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
جز (clean up using AWB) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|از در ما چو در آمد، اثر ما بنماند|این دل و دین و تن و جان و سر و پا بنماند}} | {{ب|از در ما چو در آمد، اثر ما بنماند|این دل و دین و تن و جان و سر و پا بنماند}} | ||
{{ب|چشم آن فتنهی پیدا به دلم پوشیده|نظری کرد، که پوشیده و پیدا بنماند}} | {{ب|چشم آن فتنهی پیدا به دلم پوشیده|نظری کرد، که پوشیده و پیدا بنماند}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۲۴
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (از در ما چو در آمد، اثر ما بنماند) از اوحدی مراغهای |
' |
از در ما چو در آمد، اثر ما بنماند | این دل و دین و تن و جان و سر و پا بنماند | |
چشم آن فتنهی پیدا به دلم پوشیده | نظری کرد، که پوشیده و پیدا بنماند | |
سخن عشق، که عقلم به معما میخواند | بر دلم کشف چنان شد که معما بنماند | |
حیلت ما همه حالت شد و حیلتها سوخت | حالت ما همه معنی شد و اسما بنماند | |
تا دو میدید دلم در کف یغما بودم | چون برستم ز دویی زحمت یغما بنماند | |
دل من دردی آن درد به دریا نوشید | به طریقی که نم در همه دریا بنماند | |
ای تمنای دل من ز دو گیتی نظرت | نظری کن، که دگر هیچ تمنا بنماند | |
گر چه از هر جهتم سری و سودایی بود | جهت سر تو بگرفتم و سودا بنماند | |
دوش با درد تو گقتم که: محابا کن، گفت: | اوحدی، تن به قضاده، که محابا بنماند |