تفاوت میان نسخههای «اوحدی مراغهای (غزلیات)/کجا شد ساربانش؟ تا دلم را تنگ در بندد»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
جز (clean up using AWB) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|کجا شد ساربانش؟ تا دلم را تنگ در بندد|چو روز کوچ او باشد به پیش آهنگ در بندد}} | {{ب|کجا شد ساربانش؟ تا دلم را تنگ در بندد|چو روز کوچ او باشد به پیش آهنگ در بندد}} | ||
{{ب|گر او در پنج فرسنگی کند منزل چنان سازم|کز آب چشم خود سیلی به ده فرسنگ دربندد}} | {{ب|گر او در پنج فرسنگی کند منزل چنان سازم|کز آب چشم خود سیلی به ده فرسنگ دربندد}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۵۸
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (کجا شد ساربانش؟ تا دلم را تنگ در بندد) از اوحدی مراغهای |
' |
کجا شد ساربانش؟ تا دلم را تنگ در بندد | چو روز کوچ او باشد به پیش آهنگ در بندد | |
گر او در پنج فرسنگی کند منزل چنان سازم | کز آب چشم خود سیلی به ده فرسنگ دربندد | |
دلم آونگ آن زلفست و جان خسته میخواهد | که: خود را نیز هم روزی بدان آونگ در بندد | |
همین بس خون بهای من که: روز کشتنم دستش | نگار ساعد خود را به خونم رنگ در بندد | |
رخش ماه دو هفته است و دل ریشم ز بهر او | سر هر هفتهای خود را به هفت اورنگ در بندد | |
ز سحر چشم مست آن پری ایمن کجا باشم؟ | که خواب دیدهی مردم به صد نیرنگ در بندد | |
اگر بالای او بامن کنار صلح بگشاید | چو لعل او خبر یابد میان جنگ در بندد | |
وگر پیش لب لعلش حدیث بوسهای گویم | سر زلفش برآشوبد، دهان تنگ دربندد | |
به دست خویش بگشودم بلای بسته را، آری | چنین باشد که بر شخصی دل فرهنگ دربندد | |
گر او را صد گنه باشد، چو بر یادش دهم حالی | ز چستی هر گناهی را به عذر لنگ دربندد | |
ز چنگ زلفش ار ناگه فغانی برکشم چون دف | به چین زلف دام او مرا چون چنگ دربندد | |
ز سنگ آستانش چون لبم بوسیدنی خواهد | رقیب او ز بیسنگی برویم سنگ دربندد | |
بسان اوحدی بر خود در بیداد بگشاید | کسی کو دل بر وی یار شوخ شنگ در بندد |