تفاوت میان نسخههای «اوحدی مراغهای (غزلیات)/عمر به پایان رسید، راه به پایان نرفت»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
جز (clean up using AWB) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|عمر به پایان رسید، راه به پایان نرفت|کانچه مرا گفتهاند دل ز پی آن نرفت}} | {{ب|عمر به پایان رسید، راه به پایان نرفت|کانچه مرا گفتهاند دل ز پی آن نرفت}} | ||
{{ب|تن چو تحاشی فزود کار که بتوان نکرد|دل چونه مرد تو بود راه که بتوان نرفت}} | {{ب|تن چو تحاشی فزود کار که بتوان نکرد|دل چونه مرد تو بود راه که بتوان نرفت}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۵۲
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (عمر به پایان رسید، راه به پایان نرفت) از اوحدی مراغهای |
' |
عمر به پایان رسید، راه به پایان نرفت | کانچه مرا گفتهاند دل ز پی آن نرفت | |
تن چو تحاشی فزود کار که بتوان نکرد | دل چونه مرد تو بود راه که بتوان نرفت | |
دل همه پیمانه جست هیچ نیامد به هوش | تن همه پیمان شکست بر سر پیمان نرفت | |
دیو چو در مغز بود جستم و بیرن نشد | نقش چو بر سنگ بود شستم و آسان نرفت | |
روز مکافات و عرض جز ستم و جز جفا | خواجه چه گوید؟ چو این بنده به فرمان نرفت | |
نقد که گم کردهایم از چه از آن فارغیم؟ | خواجه که نقد آن اوست از سر تاوان نرفت | |
ره به خلاصی نبرد، هر که خلوصی نداشت | روی امانی ندید، هر که به ایمان نرفت | |
گر دل ریشم ز درد پاره شود، گو: بشو | پای روش داشت، چون در پی فرمان نرفت؟ | |
هر سخنی کاوحدی گفت درآمد به دل | آن سخن از دل مگر نیست که در جان نرفت |