تفاوت میان نسخه‌های «اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/با من از شادی وصل تو اثر چیزی نیست»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (clean up using AWB)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|با من از شادی وصل تو اثر چیزی نیست|دل ریشست و تن زار و دگر چیزی نیست}}
 
{{ب|با من از شادی وصل تو اثر چیزی نیست|دل ریشست و تن زار و دگر چیزی نیست}}
 
{{ب|دل من بردی و گویی که: ندانم که کجاست؟|از سر زلف سیاه تو به در چیزی نیست}}
 
{{ب|دل من بردی و گویی که: ندانم که کجاست؟|از سر زلف سیاه تو به در چیزی نیست}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۴۵

' اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) (با من از شادی وصل تو اثر چیزی نیست)
از اوحدی مراغه‌ای
'


با من از شادی وصل تو اثر چیزی نیست دل ریشست و تن زار و دگر چیزی نیست
دل من بردی و گویی که: ندانم که کجاست؟ از سر زلف سیاه تو به در چیزی نیست
سینه را ساخته بودم سپر تیر غمت دل نهادم به جراحت، که سپر چیزی نیست
بدو چشمت که: مرابی‌تو به شبهای دراز تا دم صبح بجز آه سحر چیزی نیست
گفته‌ای: درد ترا نیست نشانی پیدا اشک چون سیم ببین، روی چو زر چیزی نیست
آبرویی نبود پیش تو من بعد مرا که برین چهره بجز خون جگر چیزی نیست
دیگران را همه اسبابی و مالی باشد اوحدی را بجزین دیده‌ی تر چیزی نیست