تفاوت میان نسخههای «اوحدی مراغهای (غزلیات)/ماه کشمیری رخ من، از ستمکاری که هست»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
جز (clean up using AWB) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|ماه کشمیری رخ من، از ستمکاری که هست|میپسندد بر من بیچاره هر خواری که هست}} | {{ب|ماه کشمیری رخ من، از ستمکاری که هست|میپسندد بر من بیچاره هر خواری که هست}} | ||
{{ب|چشم گریانم ز هجر عارض گل رنگ او|ابر نیسان را همی ماند، ز خون باری که هست}} | {{ب|چشم گریانم ز هجر عارض گل رنگ او|ابر نیسان را همی ماند، ز خون باری که هست}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۴۲
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (ماه کشمیری رخ من، از ستمکاری که هست) از اوحدی مراغهای |
' |
ماه کشمیری رخ من، از ستمکاری که هست | میپسندد بر من بیچاره هر خواری که هست | |
چشم گریانم ز هجر عارض گل رنگ او | ابر نیسان را همی ماند، ز خون باری که هست | |
ای که بر ما میپسندی سال و ماه و روز و شب | هر بلا و محنت و درد دل و زاری که هست | |
نیست خواهد شد وجود دردمند ما ز غم | گر وجود ما ازین ترتیب بگذاری که هست | |
محنت هجران و درد دوری و اندوه عشق | در دل تنگم نمیگنجد، ز بسیاری که هست | |
بار دیگر در خریداری به شهر انداخت شور | شوق این شیرین دهان از گرم بازاری که هست | |
ماهرویا، در فراق روی چون خورشید تو | آهم از دل بر نمیآید، ز بیماری که هست | |
بار دیگر هجر با ما دشمنی از سر گرفت | بس نبود این درد و رنج عشق هر باری که هست؟ | |
بیلب جان پرور و روی جهان افروز تو | نیست ما را هیچ عیبی، گر تو پنداری که هست | |
سر عشق و راز مهر و کار حسن آرای تو | هیچ کس را حل نمیگردد، ز دشواری که هست | |
دیگری را کی خلاصی باشد از دستان تو؟ | کاوحدی را میکشی با این وفاداری که هست |