تفاوت میان نسخه‌های «اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/درد دلم را طبیب چاره ندانست»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (clean up using AWB)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|درد دلم را طبیب چاره ندانست|مرهم این ریش پاره پاره ندانست}}
 
{{ب|درد دلم را طبیب چاره ندانست|مرهم این ریش پاره پاره ندانست}}
 
{{ب|راز دلم را به صبر، گفت: بپوشان|حال دل غرقه از کناره ندانست}}
 
{{ب|راز دلم را به صبر، گفت: بپوشان|حال دل غرقه از کناره ندانست}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۳۲

' اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) (درد دلم را طبیب چاره ندانست)
از اوحدی مراغه‌ای
'


درد دلم را طبیب چاره ندانست مرهم این ریش پاره پاره ندانست
راز دلم را به صبر، گفت: بپوشان حال دل غرقه از کناره ندانست
طالع من خود چه شور بود؟ که هرگز هیچ منجم در آن ستاره ندانست
یار به یک بار میل سوی جفا کرد حق وفای هزار باره ندانست
برد گمانی که: ما به عشق اسیریم این که چه نامیم یا چه کاره؟ ندانست
خال بنا گوش اوز گوشه نشینان برد چنان دل، که گوشواره ندانست
قافله‌ی عقل را به ساعد سیمین راه ز جایی بزد که باره ندانست
دوش به خونی گریستم، که ز موجش عقل به اندیشها گذاره ندانست
سختی ازان دید، اوحدی، که به اول قاعده‌ی آن دل چو خاره ندانست