تفاوت میان نسخه‌های «دیوان شمس/تا نقش خیال دوست با ماست»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|تا نقش خیال دوست با ماست|ما را همه عمر خود تماشاست}}
 
{{ب|تا نقش خیال دوست با ماست|ما را همه عمر خود تماشاست}}
 
{{ب|آن جا که وصال دوستانست|والله که میان خانه صحراست}}
 
{{ب|آن جا که وصال دوستانست|والله که میان خانه صحراست}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۴۷

' دیوان شمس (غزلیات) (تا نقش خیال دوست با ماست)
از مولوی
'


تا نقش خیال دوست با ماست ما را همه عمر خود تماشاست
آن جا که وصال دوستانست والله که میان خانه صحراست
وان جا که مراد دل برآید یک خار به از هزار خرماست
چون بر سر کوی یار خسبیم بالین و لحاف ما ثریاست
چون در سر زلف یار پیچیم اندر شب قدر قدر ما راست
چون عکس جمال او بتابد کهسار و زمین حریر و دیباست
از باد چو بوی او بپرسیم در باد صدای چنگ و سرناست
بر خاک چو نام او نویسیم هر پاره خاک حور و حوراست
بر آتش از او فسون بخوانیم زو آتش تیزاب سیماست
قصه چه کنم که بر عدم نیز نامش چو بریم هستی افزاست
آن نکته که عشق او در آن جاست پرمغزتر از هزار جوزاست
وان لحظه که عشق روی بنمود این‌ها همه از میانه برخاست
خامش که تمام ختم گشته‌ست کلی مراد حق تعالاست