تفاوت میان نسخه‌های «دیوان شمس/چو با ما یار ما امروز جفتست»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|چو با ما یار ما امروز جفتست|بگویم آنچ هرگز کس نگفته‌ست}}
 
{{ب|چو با ما یار ما امروز جفتست|بگویم آنچ هرگز کس نگفته‌ست}}
 
{{ب|همه مستند این جا محرمانند|میندیش از کسی غماز خفته‌ست}}
 
{{ب|همه مستند این جا محرمانند|میندیش از کسی غماز خفته‌ست}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۴۴

' دیوان شمس (غزلیات) (چو با ما یار ما امروز جفتست)
از مولوی
'


چو با ما یار ما امروز جفتست بگویم آنچ هرگز کس نگفته‌ست
همه مستند این جا محرمانند میندیش از کسی غماز خفته‌ست
خزان خفت و بهاران گشت بیدار نمی‌بینی درخت و گل شکفته‌ست
اگر یک روز باقی باشد از دی زمین لب بسته است و گل نهفته‌ست
هلا در خواب کن اوباش تن را که گوهرهای جانی جمله سفته‌ست
خمش کن زردهی زان در نیابی وگر محرم شوی بستان که مفتست