تفاوت میان نسخههای «سنایی غزنوی (قصاید)/درگه خلق همه زرق و فریبست و هوس»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
جز (clean up using AWB) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|درگه خلق همه زرق و فریبست و هوس|کار درگاه خداوند جهان دارد و بس}} | {{ب|درگه خلق همه زرق و فریبست و هوس|کار درگاه خداوند جهان دارد و بس}} | ||
{{ب|هر که او نام کسی یافت ز آن درگه یافت|ای برادر کس او باش و میندیش از کس}} | {{ب|هر که او نام کسی یافت ز آن درگه یافت|ای برادر کس او باش و میندیش از کس}} |
نسخهٔ کنونی تا ۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۰۴
' | سنایی غزنوی (قصاید) (درگه خلق همه زرق و فریبست و هوس) از سنایی غزنوی |
' |
درگه خلق همه زرق و فریبست و هوس | کار درگاه خداوند جهان دارد و بس | |
هر که او نام کسی یافت ز آن درگه یافت | ای برادر کس او باش و میندیش از کس | |
بندهی خاص ملک باش که با داغ ملک | روزها ایمنی از شحنه و شبها ز عسس | |
گر چه با طاعتی از حضرت او «لا تامن» | ور چه با معصیتی از در او «لا تیاس» | |
ور چه خوبی به سوی زشت به خواری منگر | کاندرین ملک چو طاووس بکارست مگس | |
ساکن و صلب و امین باش که تا در ره دین | زیرکان با تو نیارند زد از بیم نفس | |
کز گران سنگی گنجور سپهر آمد کوه | وز سبکساری بازیچهی باد آمد خس | |
تو فرشته شوی ار جهد کنی از پی آنک | برگ توتست که گشتست به تدریج اطلس | |
همره جان و خرد باش سوی عالم قدس | نه ستوری که ترا عالم حسست جرس | |
پوست بگذار که تا پاک شود دین تو هان | که چوبی پوست بود صاف شود جوز و عدس | |
عاشقی پرخور و پر شهوت و پر خواب چو خرس | نفس گویای تو ز آنست به حکمت اخرس | |
رو که استاد تو حرصست از آن در ره دین | سفرت هست چو شاگرد رسن تاب از پس | |
نام باقی طلبی گرد کم آزاری گرد | کز کم آزاری پر عمر بماند کرکس | |
در سر جور تو شد دین تو و دنیی تو | که نه شب پوش و قبابادت و نه زین نه فرس | |
چنگ در گفتهی یزدان و پیمبر زن و رو | کنچه قرآن و خبر نیست فسانهست و هوس | |
اول و آخر قرآن ز چه «با» آمد و «سین» | یعنی ندر ره دین رهبر تو قرآن بس | |
آز بگذار که با آز به حکمت نرسی | ور بیان بایدت از حال سنایی بر رس |