تفاوت میان نسخههای «سنایی غزنوی (قصاید و قطعات)/ای محمد نام و احمد خلق و محمودی شیم»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|ای محمد نام و احمد خلق و محمودی شیم|محمدت را همچنان چون ملک را تیغ و قلم}} | {{ب|ای محمد نام و احمد خلق و محمودی شیم|محمدت را همچنان چون ملک را تیغ و قلم}} | ||
{{ب|بذل بیدستت نباشد همچو دانش بیخرد|مال با جودت نماند همچو شادی با ستم}} | {{ب|بذل بیدستت نباشد همچو دانش بیخرد|مال با جودت نماند همچو شادی با ستم}} |
نسخهٔ کنونی تا ۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۳۹
' | سنایی غزنوی (قصاید و قطعات) (ای محمد نام و احمد خلق و محمودی شیم) از سنایی غزنوی |
' |
ای محمد نام و احمد خلق و محمودی شیم | محمدت را همچنان چون ملک را تیغ و قلم | |
بذل بیدستت نباشد همچو دانش بیخرد | مال با جودت نماند همچو شادی با ستم | |
روح را از رنجهای دل تهی کردی کنار | آز را از گنجهای جود پر کردی شکم | |
گر همی یک چند بیکام تو گردد دور چرخ | تا نباشی همچو ابر ای نایب دریا دژم | |
در وجود غم چنین بد دل چه باشی بهر آنک | کار اقبال تو میسازند در پردهی عدم | |
میکند از خانهی فضل الاهی بهر تو | تختهی تقدیر ایزد را ز تاییدت رقم | |
منگر این حال غم و اندیشه کز روی خرد | شادی صد ساله زاید مادر یک روزه غم | |
باش تا سر برزند خورشید اقبالت ز چرخ | تا جهانی را ببینی پیش خود چون من خرم | |
تا ببینی دشمنانت را به طوع و اختیار | پیش روی چون مهت چون چرخ داده پشت خم | |
باش تا دریای جودت در فشاند تا شود | صدهزاران شاعر از جود تو چون من محتشم | |
ای دو گوشت بر صحیفهی فضل فهرست خرد | وی دو دستت در کتاب جود سرباب کرم | |
با چنین فضلی که کردم قصد در گاهت ز بیم | خشک شد خون در تن امید چون شاخ بقم | |
آمدم سوی تو از بهر وعدهی بخششت | از عرقهای خجالت عرقها را داده نم | |
چون علم کی بود می پیشت چنین لیک از سخا | هم تو کردی بنده را اندر چنان مجلس علم | |
حلقه شد بر من جهان چون عقد سیصد در امید | تا درین سی روز دارم طمع آن سیصد درم | |
ریش در وعده مجنبان از سر حری بگوی | از پی دوری ره من زود یا «لا» یا «نعم» | |
تا بود مر بد سگالان را به طاعتها خلل | تا بود مر نیکمردان را به زلتها ندم | |
تا در آب و خاک و باد و آتش از بهر صلاح | گرمی و خشکی و سردی و تری باشد به هم | |
در هنرمندی چو سرو اندر چمن گاه نشاط | گاه از نزهت به بال و گاه از شادی به چم |