تفاوت میان نسخه‌های «عطار (غزلیات)/عقل در عشق تو سرگردان بماند»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|عقل در عشق تو سرگردان بماند|چشم جان در روی تو حیران بماند}}
 
{{ب|عقل در عشق تو سرگردان بماند|چشم جان در روی تو حیران بماند}}
 
{{ب|ذره‌ای سرگشتگی عشق تو|روز و شب در چرخ سرگردان بماند}}
 
{{ب|ذره‌ای سرگشتگی عشق تو|روز و شب در چرخ سرگردان بماند}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۵۹

' عطار (غزلیات) (عقل در عشق تو سرگردان بماند)
از عطار
'


عقل در عشق تو سرگردان بماند چشم جان در روی تو حیران بماند
ذره‌ای سرگشتگی عشق تو روز و شب در چرخ سرگردان بماند
چون ندید اندر دو عالم محرمی آفتاب روی تو پنهان بماند
هر که چوگان سر زلف تو دید همچو گویی در خم چوگان بماند
پای و سر گم کرد دل تا کار او چون سر زلف تو بی‌پایان بماند
هر که یکدم آن لب و دندان بدید تا ابد انگشت در دندان بماند
هر که جست آب حیات وصل تو جاودان در ظلمت هجران بماند
ور کسی را وصل دادی بی طلب دایما در درد بی درمان بماند
ور کسی را با تو یک دم دست داد عمر او در هر دو عالم آن بماند
حاصل عطار در سودای تو دیده‌ای گریان دلی بریان بماند