تفاوت میان نسخه‌های «عطار (غزلیات)/نقد قدم از مخزن اسرار برآمد، چون گنج عیان شد»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|نقد قدم از مخزن اسرار برآمد، چون گنج عیان شد|خود بود که خود بر سر بازار برآمد، بر خود نگران شد}}
 
{{ب|نقد قدم از مخزن اسرار برآمد، چون گنج عیان شد|خود بود که خود بر سر بازار برآمد، بر خود نگران شد}}
 
{{ب|در کسوت ابریشم و پشم آمد و پنبه، تا خلق بپوشند|خود بر صف جبه و دستار برآمد، لبس همه سان شد}}
 
{{ب|در کسوت ابریشم و پشم آمد و پنبه، تا خلق بپوشند|خود بر صف جبه و دستار برآمد، لبس همه سان شد}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۵۵

' عطار (غزلیات) (نقد قدم از مخزن اسرار برآمد، چون گنج عیان شد)
از عطار
'


نقد قدم از مخزن اسرار برآمد، چون گنج عیان شد خود بود که خود بر سر بازار برآمد، بر خود نگران شد
در کسوت ابریشم و پشم آمد و پنبه، تا خلق بپوشند خود بر صف جبه و دستار برآمد، لبس همه سان شد
در موسم نیسان ز سما شد سوی دریا، در کسوت قطره در بحر به شکل در شهوار برآمد
در شکل بتان خواست که خود را بپرستد، خود را بپرستد خود گشت بت و خود به پرستار برآمد، خود عین بتان شد
از بهر خود ایوان و سرا خواست که سازد، قصری ز بشر ساخت در صورت سقف و در و دیوار برآمد، خود خانه و مان شد
خود بر تن خود نیش جفا زد ز سر قهر، خود مرهم خود گشت خود بر صفت مردم بیمار برآمد، خود فاتحه خوان شد
اشعار مپندار اگر چشم سرت هست، رازی است نهفته آنچه به زبان از دل عطار برآمد، این بود که آن شد